عجب دنياي بد مشرب

ساخت وبلاگ
غزل گفتی و در عشق خودت تنها شدی شاعرمیان واژگان سبز خود معنا شدی شاعرکیستی از کدامین کهکشان اینجا تو بر گشتیکه با امثال چندین آسمان پهنا شدی شاعرتنت را سوختند و سوختی در اشک چشمانتچگونه با همه این درد بی پروا شدی شاعرنهادی سر به پیش خوبرویان و نفهمیدمچرا با اینهمه باز هم تو بی لیلا شدی شاعردلت را ریختی در آتش رخسار مه رویان به خونآب جگر معجون روح افزا شدی شاعرتو عاشق بودی و عاشق نمودی روی عالم رابه قلب عاشقان درمان شدی مولا شدی شاعربسازی مست از خمخانه‌ی افکار خود آریمی استی نشئه استی ساغر و مینا شدی شاعر  میان ژرفنای ظلم بشکستند پر و بالتبه هر افتادن از جا خواستی صحرا شدی شاعرهزاران گرگ این وادی به دندان کَند احساستچو آهو با رمیدن های خود مانا شدی شاعردلم میسوزد از تنهای و تنها شدن هایتمگر در انزوای خویشتن والا شدی شاعردرین دنیا نداری قیمتی تا که حیات استیبه بازار که رفته در پی سودا شدی شاعربشارت میدهد محمود زین دیگر چه می خواهیپسند بارگاهی خالق یکتا شدی شاعر ----------------------------------جمعه 11 قوس 1401 خورشیدی که برابر میشود به 02-12-2022 ترسایی سرودماحمد محمود امپراطور عجب دنياي بد مشرب...
ما را در سایت عجب دنياي بد مشرب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emahmoodimperator4 بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 16 بهمن 1401 ساعت: 19:01

فضای عشق جنگی شد عزیزانفلک گرگ و نهنگی شد عزیزان ز بس مردم برفتند جانبِ غرب  اروپا کوته سنگی شد عزیزان به کشور ماندم و کردم گذاره جمعِ یاران فرنگی شد عزیزانمحبت کاکه گی شد در تهی خاکبه هر جا چشم تنگی شد عزیزانوفا و پاسِ نان شد قصه‌‌ی مفت روابط رنگ رنگی شد عزیزانسواد آمد به حد اقل خویشمناط ما گرنگی شد عزیزان یکی بر جانِ یکدیگر که بینی سگ و مرغِ کلنگی شد عزیزان برادر تشنه‌ی خون برادر پدر درمانده ننگی شد عزیزان سخن را آبروی گوهرش رفت گرم حرفِ جفنگی شد عزیزان مقامِ حکمت و دانایی امروز به معیار دبنگی شد عزیزان  ز بیکار و بی مضمونی مردمجمعی چرسی و بنگی شد عزیزان  چو شیطان دید در بام طویلهخرِ بیچاره عنگی شد عزیزاندیگر ها پیش و ما با پس روانیمنمیدانم چه رنگی شد عزیزان تملق هرزه گی شد شیوه روزخیانت ها زرنگی شد عزیزانحیا رفت از جوان ما  همان روزکه تنبان اش پلنگی شد عزیزان کسی گر لقمه‌ی نانی به کس داد به هر جا دنگ دنگی شد عزیزان چنان شد روزگار خلق دشوار توانگر ها تبنگی شد عزیزاننفس دزدیده باید زندگی کرد نفس چون مار زنگی شد عزیزانبود بهتر که چشمِ خود ببندمکه بدرنگی قشنگی شد عزیزان  دیگر محمود و صدها همچو محمود به خواری و ملنگی شد عزیزان ‌ --------------------------بامداد چهارشنبه 1401/07/10 که برابر میشود به 2022/12/28 ترسایی سرودماحمد محمود امپراطور عجب دنياي بد مشرب...
ما را در سایت عجب دنياي بد مشرب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emahmoodimperator4 بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 16 بهمن 1401 ساعت: 19:01

باخت در قاموس مان يک واژه‌ي بيگانه استنفع ما حاصل نشد بازي ره برهم ميزنيماحمد محمود امپراطور  عجب دنياي بد مشرب...
ما را در سایت عجب دنياي بد مشرب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emahmoodimperator4 بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 16 بهمن 1401 ساعت: 19:01